قانون جذب به ما می گوید که در زندگی به همان چیزهایی می رسیم که بر روی آنها تمرکز می کنیم و به آن انرژی می دهیم. چه بخواهیم و چه نخواهیم به هر چیزی که فکر کنیم در زندگی برایمان متجلی خواهد شد.
به عبارت دیگر بر روی هر چیزی که تمرکز کنیم آن را به زندگیمان فرا خوانده ایم.
--------
ادامه مطلب را حتما بخوانید ...
قانون جذب به ما می گوید که در زندگی به همان چیزهایی می رسیم که بر روی
آنها تمرکز می کنیم و به آن انرژی می دهیم. چه بخواهیم و چه نخواهیم به هر
چیزی که فکر کنیم در زندگی برایمان متجلی خواهد شد.
به عبارت دیگر بر روی هر چیزی که تمرکز کنیم آن را به زندگیمان فرا خوانده ایم.
بیشتر
افراد زمانیکه در مورد قانون جذب مطالبی می شنوند شگفت زده می شوند. آنها
تصور می کنند که ایجاد حقیقی چیزهایی که در ذهن مجسم می کنند، کار عجیبی
است . "من می توانم هر کسی که می خواهم باشم، می توانم هر کاری که می خواهم
انجام دهم، و به هر چیزی که می خواهم برسم" واقعاً فوق العاده است. من
آمال و آرزوهای زیادی دارم و تنها کاری که باید انجام دهم این است که با
فکر کردن به آنها از هستی بخواهم که آنها را دراختیار من بگذارد.
هفته
ها می گذرد و فرد به چیزهایی که خواسته نمی رسد. از خود می پرسد پس چرا
آرزوهایم برآورده نشدند؟ من آنها را در ذهن خود به تصویر کشیدم، پس چرا به
آنها نرسیدم؟
این قانون جذب چه اشکالی پیدا کرده، من آرزوهایم را
گفتم ولی عملی شدن آنها را نمی بینم؛ آیا آرزوهایم زیاد بودند و یا من
نتوانستم آنها را به خوبی سفارش دهم؟
اگر ما یک بار دیگر با دقت
بیشتری معنای قانون جذب را بخوانیم می بینیم که ما هر چیزی را که به آن
توجه کرده و بر روی آن تمرکز کنیم به زندگی مان وارد می شود، چه بخواهیم و
چه نخواهیم!
بنابراین چرا بیاییم و توجه و انرژی مان را صرف فکر
کردن به چیزهایی کنیم که نمی خواهیم در زندگی مان وجود داشته باشند؟ این
کار بی معنایی است.
اما در دنیای واقعی این اتفاق می افتد و همه ی
ما به چنین مسائلی فکر می کنیم. به همین دلیل است که بعضی وقت ها در زندگی
خود با مشکل مواجه می شویم.
زمانی که به دلیل و نتیجه ی کارها نگاه می کنیم، متوجه می شویم که دلیل همان فکر ماست و نتیجه واقعیت زندگی است.
به
عنوا مثال فرض کنید در حال حاضر مقروض هستید. شما به شدت تمایل دارید که
پولدار شده و تمام بدهی هایتان را پرداخت نمایید؛ اما بیش از هر چیز احساس
بدبختی می کنید و به عدم رضایت خود از زندگی فکر می کنید. شاید بدانید که
چه چیزی می خواهید و بدانید که باید چه چیزهایی را تغییر دهید، اما همه ی
انرژی و توجهتان بر روی جمع کردن پول، کمتر خرج کردن و کاهش صورتحساب ها
صرف می شود!!! تمام انرژی شما بر روی قرض هایتان منعکس می شود و نمی توانید
توجه کافی بر روی چیزهایی که می خواهید داشته باشید. به همین دلیل نمی
توانید سفارش های خود را از عالم هستی به درستی بخواهید.
ما انسان
ها گرایش داریم که از ابتدا در نتیجه ی کارهایی که انجام می دهیم زندگی
کنیم. ما معمولاً اثر و نتیجه ی تمام تجربیاتی که در زندگی بدست می آوریم
را با خود به دوش می کشیم. به همین دلیل زمانی که انرژی خود را صرف نتیجه
می کنیم، قانون جذب هم برای ما همان چیزی را به ارمغان می آورد که در
ذهنمان می گذشته، درست مانند یک چرخه ی علت و معلولی حقیقی.
به
عنوان مثال فردی را تصور کنید که مدام در مورد بیماری صحبت می کند. این امر
اصلاً اتفاقی نخواهد بود که او نسبت به دیگران بیشتر مریض شود. همین مطلب
در مورد کسانی که در روابط ناموفق گرفتار می شوند نیز تعمیم پیدا می کند.
آنقدر به عدم موفقیت خود فکر می کنند که مدام روابط ناموفق بیشتری در زندگی
شان اتفاق می افتد و مجبور می شوند که یکی پس از دیگری به روابط آزار
دهنده ی خود پایان دهند.
از سوی دیگر می توان گفت که یک فرد موفق
نیز شرایط مشابهی را دارد. او با دید مثبت به جامعه نگاه می کند، از نعمت
هایی که در زندگی دارد بهرمند می شود، با شور و اشتیاق زیاد به زندگی ادامه
می دهد و هر روز چنین تجربه هایی را در زندگی خود تکرار کرده و شادی و
رضایت بیشتری را به زندگی خود دعوت می کند.
این بدان معنا نیست که
افراد موفق در استفاده از قانون جذب خوب عمل می کنند و مردم ناموفق در
استفاده از قانون جذب ناتوان هستند. هر انسانی که بتواند فکر کند، خودبه
خود این قابلیت را پیدا می کند که از این قانون به نفع خود بهره ببرد و
نباید فراموش کرد که همه به طور مساوی از این قابلیت بهرمند هستند. تنها
چیزی که سبب ایجاد تفاوت می شود این است که برخی به درستی از جذب استفاده
نمی کنند؛ تنها کاری که باید انجام دهیم این است که یاد بگیریم چگونه می
توانیم از قانون جذب به نحوی بهره ببریم که واقعیت های شیرین تری را به
زندگی مان بیاورد.
برای تغییر شرایط فعلی می بایست دایره ی فکری خود
را تغییر دهیم. برای رسیدن به موفقیت باید نهال موفقیت را در ذهن خود
بکاریم. ایده ی موفقیت باید در ذهنمان متولد شود، و قصد و نیت رسیدن به آن
را در ذهن خود پرورش دهیم. باید باردار موفقیت شویم.
شگفت انگیز
است. تنها کاری که باید انجام دهم این است که به عنوان مثال فکر کنم
ثروتمند می شوم و چیزی نخواهد گذشت که او آرزوی من متحقق می گردد!!!
البته نه به این سرعت! فکر به تنها کافی نیست تا شما ثروتمند شوید. شما باید خودتان نیز به سمت چیزهایی که می خواهید حرکت کنید.
موفقیت
می خواهید؟ باید به سمت آن حرکت کنید. عشق می خواهید باید به سمت آن حرکت
کنید. باید توجه، تمرکز و انرژی خود را به امیالی که دارید بدهید تا قانون
جذب آنها را مرتب و ردیف کرده و برایتان متجلی سازد.
اما اگر من
تمام انرژی خود را بر روی کار جدیدی که به تازگی آغاز کرده ام بگذارم، چه
می شود اگر همه چیز یک مرتبه خراب شود و هیچ چیز درست پیش رود و به نتیجه
دلخواهی که می خواهم نرسم؟ و یا در مسائل عشقی مورد لطف و محبت طرف مقابل
قرار نگیرم؟
این ها افکاری هستند که ما را از پیشروی به سمت جلو باز
می دارند. البته اصلاً اشکالی ندارد که شما طرف منفی قضیه را نیز در نظر
بگیرید، اما نباید اجازه دهیم که افکار منفی خط مشی زندگی مان را برایمان
تعیین کنند. ما باید بدون توجه به مسائل جانبی به سوی رویاهایمان پیش
برویم. همچنان که جلو می رویم ممکن است حتی اشتباه کنیم و به موانع غیر
قابل گذری نیز برخورد کنیم اما این نحوه برخورد ما با مشلات و سختی ها
هستند که ما را به نتیجه نزدیک تر می کنند و سبب می شوند که سرعتمان نسبت
به گذشته بیشتر شود. در مورد شکست چطور؟ شکست چطور می تواند به ما در
موفقیت کمک کند؟
برای شروع ابتدا باید متوجه شویم که شکست در حقیقت چه معنایی دارد.
خیلی
جالب است طریقه ی محاسبه موفقیت هایی که ما خودمان در زندگی بدست می آوریم
و موفقیت هایی که دیگران در زندگی بدست می آورند را با هم مقایسه کنیم. ما
از حساب بانکی، متراژ ملک و املاک، حیطه قدرت، و پولدار بودن به عنوان
مقیاس موفقیت و شکست استفاده می کنیم اما به واقع معنا و مفهوم موفقیت
حقیقی را به درستی نمی دانیم.
شکست و موفقیت مقیاس هایی برای اندازه
گیری داشته ها و نداشته ها نیستند، این دو امر را نمی توان با توجه به
اندازه ی مایملک تخمین زد و چیزهایی نیستند که با اندازه گیری و نگاه به
آنها بتوان در موردشان قضاوت کرد.
در کتاب ناپلئون هیل با عنوان
"چگونه پولدار شویم" او در مورد آقای "داربی" و داستان "بکن تا ثروتمند
شوی" اینطور می نویسد که: عموی داربی تب طلا می گیرد و به سرزمین وسترن ها
می آید تا زمینها را برای یافتن طلا بکند.
او شرط می بندد و با یک بیل و کلنگ آماده به کار می شود. کار خیلی سختی بود اما حرص و هوس او برای طلا زیاد بود.
پس
از هفته ها زحمت و مشقت او رگه هایی از سنگ درخشان را پیدا می کند. او
نیاز به ماشین آلاتی داشت که سنگ را از اعماق زمین به سطح بیاورند. او به
آرامی بر روی حفره هایی که در معدن چال کرده بود، خاک می ریزد. از همان
راهی که آمده بود به خانه ای در ویلیامزبورگ، مری لند باز می گردد و جریان
را با اقوام و چند تن از همسایه هایش در میان می گذارد و به کمک آنها پول
کافی برای خرید ماشین آلات را جمع کرده، دستگاههای مورد نیاز را خریداری می
کنند و به مکان مورد نظر انتقال می دهند. داربی نیز به همراه عمویش به
معدن می رود و با وی مشغول به کار می شود. اولین ارابه طلا استخراج می شود و
به کوره ی ذوب انتقال پیدا می کند. شواهد ثابت می کردد که آنها دارنده یکی
از غنی ترین معدن ها در کلرادو هستند! فقط چند ارابه از آن طلا لازم بود
که آنها بتوانند تمام بدهی های خود را صاف کنند. بعد مابقی سود کلانی را که
بدست می آوردند از آن خودشان بود.
حفاری همین طور پایین تر می رفت!
و امید خانواده ی داربی نیز همچنان بیشتر و بیشتر می شد. ناگهان اتفاقی
افتاد، رگه ی ایجاد شده از طلا محو شد. آنها به آخر راه رسیده بودند و کوزه
ی طلا خالی شده بود. آنها همچنان به حفاری ادامه می دادند و ناامیدانه
تلاش می کردند تا اثری از طلا پیدا کنند، اما فایده نداشت.
نهایتاً تصمیم گرفتند که کار را متوقف کنند.
آنها
دستگاه هایی را که خریداری کرده بودند تنها به چند دلار به یک خرده فروش
فروختند و قطاری گرفتند و به خانه باز گشتند. بعضی از خرده فروش ها احمق
هستند اما این یکی نه. او با یک مهندس معدن مشورت کرد تا نگاهی به معدن
بیندازد و یک سری محاسبات آماری انجام دهد. مهندس معتقد بود که پروژه به
این دلیل بی نتیجه مانده که مالکین معدن با "خط گسل" آشنا نبودند. محاسبات
او نشان می داد که می توان آثاری از طلا را تنها 3 متر پایین تر از جایی که
داربی ها کنده بودند پیدا کرد. این مکان دقیقاً همان جایی بود که آنها به
طلا رسیدند.
مرد خرده فروش توانست با استخراج طلا به میلیون ها دلار
پول برسد؛ فقط به این دلیل که می دانست قبل از تسلیم شدن باید با یک متخصص
مشورت کند.
خوب آیا این شکست است؟
اگر از نظر داربی ها به
این موضوع نگاه کنیم، می توانیم بگوییم که این پروژه شکست خورده چراکه آنها
دست از کار کشیدند و رویایشان را فراموش کردند، در حالی که تنها 3 متر با
تحقق هدفشان فاصله داشتند؛ اما نمی توان شکست واقعی را در محتوای حقیقی
زندگی داربی ها به عنوان مردودیت کامل در نظر گرفت.
می بینید که
داربی درس موفقیت را از طریق پافشاری در دوره ی کوتاهی از زندگی خود یاد
گرفت و آن را در تمام کارهایی که بعدها تصمیم به انجام آن گرفت به کار برد؛
و در نهایت داربی در رده 50 نفر اولی در جهان قرار داد که در زمان خود
بالای چندین میلیون دلار در فروش بیمه ی عمر سود کرد.
پس شکست چیست؟
شکست
حقیقی عادت به تسلیم شدن است. این در حالی است که عدم توانایی در ایجاد
ایده های نو و اتخاذ تصمیم های جدید به عنوان بزرگترین مانع در راه رسیدن
به موفقیت محسوب می شود.
در طول تاریخ در دنیای تجارت و دانش ما از
کنار هم قرار دادن اراده و پافشاری به الگوی موفقیت می رسیم. چند میلیون
نفر وجود دارند که در دنیا برشکست شده اند؟ چند بار ادیسون و بل آزمایش
کردند و شکست خوردند تا به نتیجه ای که دنبالش بودند رسیدند؟
تنها
با اشتیاق و ایمان است که می توانیم خود را به نیروی پافشاری تجهیز کنیم.
با ایمان است که می توان قانون جذب را احضار کرد و در این حالت است که سفر
ما به سمت موفقیت تحقق می یابد.
شما چه قانون جذب را متوجه شوید چه
نه، باید عادت فکر کردن به حقایق را از سر بیرون کنید. (مگر اینکه حقیقت
همان چیزی باشد که می خواهید به آن برسید)
برای ایجاد تغییر و تحول
در شرایطتان باید اراده کنید، آرزوهایتان را در ذهن به تصویر بکشید، و با
ایمان و اشتیاق به سوی آنها گام بردارید.
برای رسیدن به موفقیت باید ابتدا هدف خود را درک کنید و بعد به آن ایمان بیاورید.
- قانون علت و معلول
هر چیز به دلیلی رخ می دهد . برای هر علتی معلولی
هست ، و برای هر معلولی علت یا علت های بخصوصی وجود دارد ، چه از آنها
اطلاع داشته باشید چه نداشته باشید . چیزی به اسم اتفاق وجود ندارد .
- قانون ذهن
همه
ی علت ها و معلول ها ذهنی هستند . افکار شما تبدیل به واقعیت می شوند .
افکار شما آفریننده اند . شما تبدیل به همان چیزی می شوید که درباره ی آن
بیشتر فکر می کنید .
همیشه درباره ی چیز هایی فکر کنید که واقعا طالب آن هستید و از فکر کردن درباره ی چیزهایی که خواستار آن نیستید اجتناب کنید .
- قانون عینیت یافتن ذهنیات
دنیای
پیرامون شما تجلی فیزیکی دنیای درون شماست . کار اصلی شما در زندگی این
است که زندگی مورد علاقه ی خود را در درون خود خلق کنید .
زندگی ایده آل خود را با تمام جزئیات آن مجسم کنید و این تصویر ذهنی را تا زمانی که در دنیای پیرامون شما تحقق پیدا کند حفظ کنید .
- قانون رابطه ی مستقیم
زندگی
بیرون شما بازتاب زندگی درونی شماست . بین طرز فکر و احساسات درونی شما از
یک طرف و عملکرد و تجارب بیرونی شما از طرف دیگر رابطه مستقیم وجود دارد .
- قانون باور
هر
چیزی را که عمیقا باور داشته باشید برایتان به واقعیت بدل می شود . شما
آنچه را که می بینید باور نمی کنید بلکه آن چیزی را می بینید که قبلا به
عنوان یک باور انتخاب کرده اید . پس باید :
- باور های محدود کننده ای را که مانع موفقیت شما هستند شناسایی کنید .
- آنها را از بین ببرید .
- قانون ارزش ها
نحوه ی عملکرد شما همیشه با زیربنایی ترین ارزش ها و اعتقادات شما هماهنگ است .
آنچه
براستی ارزش هایی را که واقعا به آن اعتقاد دارید بیان می کند ادعاهای شما
نیست بلکه گفته ها ، اعمال و انتخاب های شما به ویژه در هنگام ناراحتی و
عصبانیت است .
- قانون انگیزه
هر چه می گویید یا انجام می دهید
از تمایلات درونی ، خواسته ها و غرایز شما سرچشمه می گیرد . این کار ممکن
است بصورت خودآگاه و ناخودآگاه انجام شود.
رمز موفقیت دو چیز است :
- تعیین اهداف و برنامه ریزی برای آنها .
- مشخص کردن انگیزه ها .
- قانون فعالیت ذهن ناخودآگاه
ذهن
ناخودآگاه شما موجب می شود همه ی گفته ها و اعمالتان مطابق با الگویی
انجام پذیرد که با تصویر ذهنی و باورهای زیر بنایی شما هماهنگ است .
ذهن ناخودآگاه شما بسته به اینکه چگونه آنرا برنامه ریزی کنید می تواند شما را به پیش ببرد و یا از پیشرفت باز دارد .
- قانون انتظارات
اگر با اعتماد به نفس انتظار وقوع چیزی را داشته باشید در جهان پیرامورتان امکان وقوع پیدا می کند .
شما همیشه هماهنگ با انتظاراتتان عمل می کنید و انتظارات شما بر رفتار و طرز برخورد اطرافیانتان تاثیر می گذارد .
- قانون تمرکز
هر چیزی که ذهن خود را به آن مشغول سازید در زندگی واقعیت پیدا می کند .
هر
چیزی که روی آن تمرکز کنید و مرتبا به آن فکر کنید در زندگی واقعی شکل می
گیرد و گسترش پیدا می کند . بنابراین باید فکر خود را بر چیزهایی متمرکز
کنید که در زندگی واقعا طالب آن هستید .
- قانون عادت
حداقل 95% از کارهایی که انجام می دهید از روی عادت است ، خواه عادت های مفید و خواه عادت های مضر .
شما
می توانید عادت هایی را که موفقیتتان را تضمین می کند در خود پرورش دهید .
به این صورت که تا هنگامی که رفتار مورد نظر به صورت اتوماتیک و غیر ارادی
انجام نشوند تمرین و تکرار آگاهانه و مدام آنرا ادامه دهید .
- قانون جذب
شما
مرتبا افکار ، ایده ها و موقعیت هایی را که با افکار غالب شما هماهنگ
هستند به خود جذب می کنید ، خواه افکار منفی خواه افکار مثبت .
شما می
توانید بهتر از اینکه هستید باشید ، ثروتمند تر از اکنون باشید و توانایی
های بیشتری داشته باشید چون می توانید افکار غالب خود را تغییر دهید .
- قانون انتخاب
زندگی شما نتیجه ی انتخاب های شما تا این لحظه است .
چون همیشه در انتخاب افکار خود آزاد هستید ، کنترل کامل زندگی تان و تمامی آنچه برایتان اتفاق می افتد در دست شماست .
- قانون تفکر مثبت
برای موفقیت و شادی در تمام جنبه های زندگی تفکر مثبت امری ضروری است .
شیوه ی تفکر شما نشان دهنده ی ارزش ها ، اعتقادات و انتظارات شماست .
- قانون تغییر
تغییر
غیر قابل اجتناب است و چون با دانش روزافزون و تکنولوژی رو به پیشرفت
هدایت می شود با سرعتی غیر قابل قیاس با گذشته در حال حرکت است .
کار شما این است که استاد تغییر باشید نه قربانی آن .
- قانون کنترل
این که تا چه حد در مورد خودتان مثبت فکر می کنید بستگی به این دارد که فکر می کنید تا چه حد زندگی تان را تحت کنترل دارید .
سلامتی ، شادی و عملکرد عالی از طریق کنترل کامل افکار ، اعمال و شرایط پیرامونتان به وجود می آید .
- قانون مسئولیت
هر جا که هستید و هر چه که هستید بخاطر آن است که خودتان اینطور خواسته اید .
مسئولیت کامل آنچه که هستید ، آنچه که بدست آورده اید و آنچه که خواهید داشت بر عهده ی خود شماست .
- قانون پاداش
عالم در نظم و تعادل کامل به سر می برد . شما همیشه پاداش کامل اعمالتان را می گیرید .
همیشه از همان دست که می دهید از همان دست می گیرید . اگر از عالم بیشتر دریافت می کنید به این دلیل است که بیشتر می بخشید .
- قانون خدمت
پاداش هایی که در زندگی می گیرید با میزان خدمت شما به دیگران رابطه مستقیم دارد .
هر
چه بیشتر برای بهبود زندگی و سعادت دیگران کار و مطالعه کنید و توانایی
های خود را افزایش دهید ، در عرصه های مختلف زندگی خود نیز پیشرفت بیشتری
به دست می آورید .
- قانون تاثیر تلاش
همه ی امیدها ، رویاها ، هدف ها و آرمان های شما در گرو سخت کوشی شماست .
هر چه بیشتر تلاش کنید ، بخت و اقبال بهتری پیدا می کنید .
هیچ راه میانبری وجود ندارد .
- قانون آمادگی
شانس
در واقع به هم پیوستن موقعیت و آمادگی است . عملکرد خوب نتیجه ی آمادگی
کامل است که مراحل کسب آن اغلب از هفته ها ، ماه ها و سال ها قبل آغاز می
شود .
در هر حوزه ای موفق ترین افراد آنهایی هستند که همواره در مقایسه
با افراد نا موفق وقت بیشتری را صرف کسب آمادگی برای انجام کار می کنند .
- قانون حد توانایی
هیچ وقت برای انجام همه ی کارها وقت کافی وجود ندارد ولی همیشه برای انجام مهمترین کارها وقت کافی است .
هر
جه بیشتر کار کنید کارایی بیشتری پیدا می کنید . اما اگر بخواهید بیش از
حد حد توانتان انجام امور مختلف را به عهده بگیرید نتیجه ای جز این نخواهد
داشت که بفهمید توانایی شما برای انجام کارها حدی دارد .
- قانون تصمیم
مصمم بودن از ویژگی های اساسی افراد موفق است .
در زندگی شما هر جهشی در جهت پیشرفت ، هنگامی حاصل می شود که در موردی تصمیم روشنی گرفته باشید .
- قانون خلاقیت
ذهن شما می تواند به هر چیزی که برایش قابل درک باشد و آن را باور داشته باشد دست یابد .
هر
نوع پیشرفتی در زندگی تان با یک ایده آغاز می شود و چون توانایی شما در
خلق ایده های جدید نا محدود است آینده ی شما نیز محدودیتی نخواهد داشت .
- قانون انعطاف پذیری
در تعیین اهداف خود قاطعیت داشته باشید ، اما در مورد روش دستیابی به آنها انعطاف پذیر باشید .
در عصر تحولات سریع ، رقابت شدید و کهنه شدن مدام همه چیز ، انعطاف پذیری و سازگاری از شرایط اساسی موفقیت است .
- قانون استقامت
معیار ایمان به خود ، توانایی استقامت در برابر سختی ها ، شکست ها و نا امیدی هاست .
استقامت ویژگی اساسی موفقیت است . اگر شما به اندازه ی کافی استقامت کنید ، طبیعتا سرانجام موفق می شوید .
- قانون صداقت
خوشبختی
و داشتن عملکرد عالی هنگامی به سراغ شما می آید که تصمیم بگیرید هماهنگ با
والاترین ارزش ها و عمیق ترین اعتقادات خود زندگی کنید .همیشه با آن
بهترین بهترین ها که در درون شماست صادق باشید .
- قانون احساس
شما در فکر کردن ، درک کردن و تصمیم گرفتن صددرصد احساسی عمل می کنید . با احساستان تصمیم می گیرید و با عقلتان توجیه می کنید .
از آنجایی که کنترل افکارتان در دست خودتان است ، خوشبختی شما نیز بستگی به میزان اراده ی شما در کنترل افکارتان دارد .
- قانون خوشبختی
کیفیت زندگی تان را احساس شما در هر لحظه تعیین می کند و احساس شما را تفسیر شما از وقایع پیرامونتان تعیین می کند نه خود وقایع .
هرگز
برای اینکه تجربه ی خوشی از دوران کودکی داشته باشید دیر نیست . کافی است
گذشته را مرور کنید و روشی را که برای تفسیر تجربیات خود داشته اید تغییر
دهید .
- قانون جایگزینی
ذهن خودآگاه شما در آن واحد فقط می
تواند یک فکر را در خود جای دهد ، یا مثبت یا منفی . شما می توانید با
جایگزین کردن افکار مثبت به جای افکار منفی به خوشبختی دست پیدا کنید .ذهن
مانند باغی است که در آن یا گل می روید یا علف هرز
- قانون اظهار
هر
گفته ای تاثیری به جا می گذارد . وقتی چیزی را با حالتی سرشار از احساس به
خودتان می گویید ، افکار ، ایده ها و رفتارهایی هماهنگ با همان کلمات
بوجود می آید .
فقط راجع به چیز هایی فکر کنید که طالب آن هستید و راجع به آنچه که طالب آن نیستید فکر نکنید .
- قانون عکس العمل
افکار و احساسات شما تعیین کننده ی اعمال شماست و اعمال شما نیز به نوبه ی خود تعیین کننده ی افکار و احساسات شماست .
اگر برخوردی مثبت ، خوشایند و خوش بینانه داشته باشید ، فردی مثبت ، خوشایند و خوش بین خواهی شد .
- قانون تجسم
دنیای
پیرامون شما تصویری از دنیای درون شماست . تصاویر ذهنی که به آن مشغول
هستید افکار ، احساسات و رفتار شما را تحت تاثیر قرار می دهد .
هر چیزی که به روشنی و با تمام وجود تجسم کنید نهایتا در زندگی شما به واقعیت می پیوندد
- قانون تمرین
هر چیزی را که مرتبا تمرین کنید تبدیل به یک عادت جدید می
شود . شما می توانید رویکرد ها ، توانایی ها و کیفیات خوشبختی و موفقیت را
در خود بپرورانید ، به این صورت که قوانین موفقیت را برای خود آنقدر تکرار
کنید تا جزئی از شخصیت شما شوند .
- قانون تعهد
کیفیت عشق و طول مدت یک دوستی رابطه ی مستقیم با عمق تعهد هر دو نفری دارد که می خواهند با یکدیگر رابطه ی موفقی داشته باشند .
نسبت به کسانی که برایشان اهمیت زیادی قایل هستید از صمیم قلب و بی قید و شرط متعهد باشید .
- قانون ارزش
شما همیشه به سوی کسانی که با شما ارزش ها ، باورها و اعتقادات مشترکی دارند و با آنها توافق دارید ، جذب می شوید .
عشق کور نیست .
- قانون تفاهم
میزان تفاهم شما با هر کس بستگی به این دارد که تا چه حد ارزش ها ، رویکردها ، هدف ها و باورهای مشترکی دارید .
- قانون ارتباطات
کیفیت روابط شما را ، کیفیت و کمیت ارتباطات شما با دیگران تعیین می کند .
ایجاد و حفظ روابط خوب نیاز به صرف وقت دارد .
- قانون توجه
شما به چیزی توجه می کنید که آن را بسیار دوست دارید و برایش ارزش قائل هستید .
با
دقت گوش کردن به دیگران باعث می شود بفهمند که شما آنها را دوست دارید و
این کار باعث ایجاد اطمینان می شود ، یعنی همان چیزی که اساس یک ارتباط
دوستانه است .
- قانون عزت نفس
هر کاری که در زندگی انجام می
دهید برای حفظ یا افزایش عزت نفس است . شما در کنار کسی احساس خوشبختی می
کنید که باعث می شود احساس کنید فردی ارزشمند و مهم هستید .
هر چه بیشتر
سعی کنید که عزت نفس را در دیگران افزایش دهید خودتان را نیز بیشتر دوست
خواهید داشت و برای خودتان احترام بیشتری قائل خواهید شد .
- قانون تلاش غیرمستقیم
در
روابط با دیگران غیر مستقیم عمل کردن بیشتر باعث موفقیت می شود . برای
اینکه یک دوست خوب داشته باشید باید یک دوست خوب باشید . اگر می خواهید روی
دیگران تاثیر بگذارید باید شما هم از دیگران تاثیر بگیرید .
برای ایجاد و حفظ روابط دوستانه باید اول خودتان یک فرد دوست داشتنی باشید .
- قانون تلاش معکوس
هر چه بیشتر تلاش کنید که به زور رابطه ی خوبی با دیگران ایجاد کنید کمتر موفق خواهید شد .
برای ایجاد یک رابطه ی خوب کافی است فقط راحت باشید ، خودتان باشید و از لحظاتی که با دیگران هستید لذت ببرید .
- قانون هویت
حساسیت بیش از حد یا شخصی کردن مسائل یکی از دلایل اصلی بروز مشکل در برقراری روابط با دیگران است .
فقط
از طریق غیرشخصی کردن ، جدا کردن خود از مسائل و داشتن یک نگرش عینی و
واقع بینانه می توانید خوب عمل کنید و با دیگران روابط موثر برقرار سازید .
- قانون بخشش
سلامت
روانی شما دقیقا بستگی دارد به اینکه تا چه حد می توانید کسانی را که با
اعمالشان به نحوی به شما آسیب رسانده اند براحتی ببخشید .
بسیاری از
ناراحتی ها و بدبختی ها ناشی از ناتوانی در بخشیدن دیگران است . این عدم
توانایی منجر به مقصر شمردن دیگران و احساس کینه و نفرت نسبت به آنها می
شود .
- قانون پذیرش واقعیت
مردم تغییر نمی کنند . آنها را همان
طور که هستند بپذیرید. سعی نکنید دیگران را عوض کنید یا انتظار داشته باشید
تغییر کنند . شما نتیجه ی نگرش خودتان را می بینید .
کلید داشتن روابط خوب با دیگران ؛ پذیرش آنها به همان صورتی است که هستند .
- قانون کم کوشی
بشر
سعی می کند آنچه را که می خواهد با کمترین تلا ش ممکن بدست آورد . همه ی
پیشرفت های بشر در زمینه ی تکنولوژی در واقع راه های دستیابی به بیشترین
برون داد با کمترین درون داد است .
بنابراین همه ی افراد بشر اساسا تنبلند و همواره به دنبال آسان ترین راه ممکن برای انجام کارها هستند .
- قانون حداکثر
بشر
همیشه سعی می کند در قبال صرف وقت ، پول ، تلاش یا احساس خود بیشترین
نتیجه را حاصل کند . در انتخاب بین کمتر یا بیشتر ، ما همیشه بیشتر را
انتخاب می کنیم .
بنابراین ، ما مردم اصولا در انجام هر کاری حریص هستیم . این ویژگی فی نفسه نه خوب است و نه بد . این فقط یک واقعیت است .
- قانون مصلحت
شما همیشه سعی می کنید در سریعترین زمان ممکن و با آسانترین راه به هدف هایتان برسید و کمتر به عواقب این کار توجه دارید .
شما در هر کاری که انجام می دهید تمایل دارید که از روشی استفاده کنید که دردسر و مشکلات کمتری ایجاد کند .
- قانون دوگانگی
شما برای هر کاری که انجام می دهید همیشه یکی از این دو دلیل را ارائه می دهید :
- دلیلی که درست به نظر می رسد
- دلیل واقعی
دلیلی
که درست به نظر می رسد دلیلی احترام برانگیز و ظاهرا شرافتمندانه است .
اما دلیل واقعی این است که راهی که انتخاب کرده اید در حال حاظر سریعترین و
آسان ترین راه برای رسیدن به اهداف شماست .
- قانون انتخاب
هر کاری که انجام می دهید بر اساس ارزش های غالب در آن لحظه است . حتی هیچ کاری نکردن هم نوعی انتخاب است .
هر جا که هستید و هر کسی که هستید به دلیل انتخاب ها و تصمیم هایی است که تا این لحظه گرفته اید .
- قانون ارزش واقعی
ارزش
هر چیز در چشم بیننده است . برای هیچ چیز ارزش از پیش تعیین شده ای وجود
ندارد . میزان ارزش هر چیز بهایی است که کسی حاضر است برایش بپردازد .
کسی که حاضر است در مقایسه با دیگران بالاترین بها را برای چیزی بپردازد ارزش نهایی آنرا تعیین می کند .
- قانون تعجیل
شما همیشه ترجیح می دهید که زودتر به آرزوهایتان برسید تا دیرتر .
به همین دلیل است که در تمام عرصه های زندگی تان بی قرار هستید .
- قانون ارزش نهایی
تعیین کننده ی بهای اصلی هر محصول اینست که آخرین مشتری ها برای آخرین اقلام باقی مانده ی آن ، چقدر حاضرند بپردازند .
- قانون عرضه و تقاضا
هنگامی که مقدار کالا یا مواد اولیه محدود است ، افزایش قیمت منجر به کاهش تقاضا می شود و برعکس .
تشویق
باعث افزایش و تنبیه باعث کاهش می شود . در فعالیت های تولیدی ، مالیات و
مقررات در حکم تنبیه عمل می کنند و در فعالیت های غیر تولیدی ، سود و مزایا
به عنوان پاداش عمل می کند .
- قانون کهن (Kohen)
همه چیز قابل بحث و مذاکره است .
چه
در خرید و چه در فروش ، هر پیشنهاد قیمت یا شرایطی از سوی یکی از طرفین
معامله در صورتی بهترین پیشنهاد است که بازار ، آنرا بپذیرد .
همیشه برای رسیدن به قیمت بهتر صحبت کنید .
- قانون داوسن (Davson)
اگر بدانید چگونه به بهترین نحو وارد مذاکره شوید ، همیشه می توانید معامله ی بهتری انجام دهید .
همیشه
بیشتر از آنچه در نظر دارید مطالبه کنید . هرگز اولین قیمت پیشنهادی را
نپذیرید . عجله نکنید و سپس قیمت بهتری را درخواست کنید .
- قانون تعیین مهلت
تعیین مهلت یکی از جنبه های ضروری معامله است . هرگاه پیشنهادی می دهید ، برای رد یا قبول آن مهلتی تعیین کنید .
اما اگر طرف مقابل برای شما مهلتی تعیین کند ، کافی است بگویید : " اگر فقط همین قدر وقت دارم جواب من منفی است " .
- قانون شرایط پرداخت
شرایط پرداخت یک معامله از سایر شرایط ، حتی از قیمت مهمتر است .
شما معمولا می توانید هر قیمتی را بپذیرید اگر شرایط پرداخت مطلوب باشد .
- قانون آمادگی
80% موفقیت در معاملات بستگی به این دارد که تا چه حد از قبل خود را آماده کنید .
قبل از معامله حتما اطلاعات لازم را جمع آوری کنید ، کارهای مقدماتی را انجام دهید و از صحت فرضیات خود اطمینان حاصل کنید .
- قانون جابجایی
قبل از معامله خود را به جای طرف مقابل بگذارید و پیش بینی کنید که او قصد دارد چگونه معامله را پیش ببرد .
هنگامی که از موقعیت طرف مقابل درک درستی پیدا کردید ، بهتر خواهید توانست معامله را به نفع خود به انجام برسانید .
- قانون اشتیاق
از طرفین معامله ، آنکه از خود اشتیاق بیشتری نشان می دهد امکان کمتری برای بدست آوردن بهترین قیمت دارد .
شما تنها در صورتی می توانید معامله را انجام دهید که بتوانید در صورت نامطلوب بودن قیمت از خیر معامله بگذرید .
- قانون عمل متقابل
مردم ذاتا عادل هستند و حاضرند در مقابل لطفی که به آنها می کنید متقابلا پاداش شما را بدهند .
در معامله با دادن امتیازات کوچک می توانید در عوض امتیازات بزرگتری بدست آورید .
- قانون عدم ختم معامله
هیچ
معامله ای تمام شده نیست . اگر اطلاعات جدیدی بدست آوردید که باعث شد از
شرایط معامله راضی نباشید از طرف دیگر معامله بررسی مجدد شرایط را تقاضا
کنید .
- قانون وفور نعمت
ما در جهانی سرشار از نعمت زندگی می کنیم ، جهانی که در آن گنجینه ی عظیمی از ثروت برای تمام کسانی که طالب آن هستند وجود دارد .
برای
دستیابی به استقلال مالی همین امروز برای افزایش ثروت خود تصمیم بگیرید و
سپس همان کاری را انجام دهید که دیگران پیش از شما برای رسیدن به همین هدف
انجام داده اند .
- قانون معاوضه
پول وسیله ی معاوضه ی خدمات و تولیدات یک نفر است با خدمات و تولیدات شخص دیگر .
میزان درآمد شما در هر زمان بازتاب ارزشی است که دیگران برای کار شما قائل هستند .
- قانون سرمایه
سرمایه عبارت از دارایی هایی است که می توان برای تولید پول نقد از آن استفاده کرد . باارزش ترین دارایی شما توانایی کسب درآمد است .
منابع جسمانی ، ذهنی و عقلانی شما که مرتبا در حال رشد و تغییر است سرمایه ی شخصی شماست .
- قانون پس انداز
همیشه اول از همه حق خودتان را بدهید . آزادی مالی از آن کسانی است که همیشه حداقل ده درصد از درآمد خودرا پس انداز می کنند .
اگر نمی توانید پول پس انداز کنید ، استعداد ثروتمند شدن ندارید .
- قانون نگهداری
اینکه چقدر درآمد داریم مهم نیست ، بلکه نکته ی مهم اینست که چه مقدار از آن را می توانید نگه دارید .
افراد موفق وقتی که درآمد خوبی دارند پس انداز می کنند و در نتیجه وقتی درآمد کمی دارند پشت گرمی مالی دارند.
- قانون پارکینسون
مخارج معمولا آنقدر افزایش پیدا می کند تا اینکه به میزان درآمد برسد.به همین دلیل است که اکثر مردم هنگام بازنشستگی فقیر هستند.
برای اینکه ثروتمند شوید باید مخارجتان کمتر از درآمدتان باشد و باقیمانده را پس انداز کنید.
- قانون سرمایه گذاری
قبل
از سرمایه گذاری تحقیقات لازم را به عمل آورید.هنگامی که مشغول انجام
تحقیقات مقدماتی برای سرمایه گذاری هستید وقت کافی صرف این کار کنید،
درست همانطور که پس از سرمایه گذاری برای پول درآوردن وقت صرف می کنید.
هرگز خود را بطور ناگهانی درگیر یک سرمایه گذاری غیر قابل برگشت نکنید.
- قانون بهره ی مرکب
جمع آوری پول و افزایش دادن آن از طریق بهره ی مرکب، که هم به اصل سرمایه و هم به سود آن تعلق می گیرد، شما را ثروتمند می کند.
رمز دست یابی به استقلال مالی از طریق پس انداز این است که پول را کنار بگذارید و هرگز به هیچ دلیلی به آن دست نزنید.
- قانون برآیند
موفقیت مالی بزرگ برآیند صدها، بلکه هزارها، تلاش کوچک است که ممکن است هرگز توسط کسی دیده یا تحسین نشده باشد.
برای ثروتمند شدن هیچ راه سریع یا آسانی وجود ندارد.
- قانون جذب
جمع آوری پول موجب می شود که پول بیشتری به سوی شما جذب شود.
در
حین جمع آوری پول ، تفکر مثبت در مورد آن شما را تبدیل به چیزی شبیه آهن
ربا می کند، با این تفاوت که شما پول را به سوی خود جذب می کنید.
- قانون اشتیاق
برای ثروتمند شدن باید اشتیاق شدیدی برای این کار داشته باشید . اشتیاقی اندک یا علاقه ای مختصر کافی نیست.
شدت علاقه ی خود را می توانید با مشاهده ی فعالیتهای خود بسنجید . آیا این فعالیتها با ثروتمند شدن هماهنگی دارد یا نه؟
- قانون هدف
قطعیت
هدف نقطه ی آغاز ثروتمند شدن است. برای ثروتمند شدن باید تصمیم بگیرید که
دقیقا چه می خواهید. آن را یادداشت کنید و سپس برای دست یابی
به آن برنامه ریزی کنید . تمام مردمان موفق افکارشان را روی کاغذ می آورند.
- قانون ثروتمند کردن
تمام ثروت های پایدار از طریق ثروتمند کردن دیگران از راه های مختلف بوجود می آید.
هر چه بیشتر تمرین کنید که در بالا بردن کیفیت زندگی دیگران سهیم شوید ثروتمند شدن شما بیشتر تضمین می شود.
- قانون کارآفرینی
مطمئن
ترین راه برای ثروتمند شدن این است که کار موفقی را برای خود طرح ریزی
کنید و به مرحله ی اجرا درآورید . هیچکس با کار کردن برای دیگران ثروتمند
نمی شود. تولیدات یا خدمات شما کافی است تنها ده درصد بهتر از رقیبانتان باشد تا راه را برای ثروتمند شدن شما هموار کند.
- قانون خودساختگی
بهترین
و مطمئن ترین راه برای راه اندازی یک کار جدید این است که بدون سرمایه یا
با مقدار اندک شروع کنید ، و سپس مرحله به مرحله با استفاده از سود
حاصله
پیش بروید. کسانی که با پول خیلی کم شروع می کنند در مقایسه با کسانی که
با پول خیلی زیاد شروع می کنند احتمال موفقیت بیشتری دارند.
- قانون آمادگی برای شکست
آمادگی شما برای شکست خوردن ، تنها معیار واقعی تمایل شما برای ثروتمند شدن است.
شکست پیش نیاز موفقیت بزرگ است . اگر می خواهید سریع تر موفق شوید آمادگی شکست خود را دو برابر کنید.
- قانون ریسک
در هر کاری ، بین میزان ریسک پذیری و احتمال شکست رابطه ی مستقیم وجود دارد.
کارآفرینان موفق کسانی هستند که برای سود بیشتر خطرات کار را تجزیه تحلیل می کنند و به حداقل می رسانند.
- قانون خوش بینی نابجا
خوش بینی بیش از حد مانند شمشیر دو دم است که میتواند هم به شکست و هم به موفقیت منجر شود.
در تجارت ، هر کاری دو برابر آنچه فکر می کنید هزینه دارد و سه برابر مدت زمانی که پیش بینی می کنید به طول می انجامد.
- قانون ثبات قدم
اگر در راه ثروتمند شدن به اندازه ی کافی ثبات قدم داشته باشید، بدون تردید موفق خواهید شد.
موانعی که در حین کار ظاهر می شود پلکان موفقیت شما است به شرط آنکه از هر ناامیدی و شکستی درس بگیرید.
- قانون هدف تجارت
هدف اساسی تجارت پیدا کردن و حفظ مشتری است و در هر تجارتی کلیه ی فعالیتها باید بر این هدف متمرکز باشد.
سود نتیجه ی پیدا کردن و حفظ مشتری با روشی مقرون به صرفه است.
- قانون سازمان
یک موسسه ی تجاری مرکب از گروهی از افراد است که برای تنها هدف خود که همان پیدا کردن و حفظ مشتری است تشکیل شده است .
وجود هر کدام از کارکنان باید برای انجام وظایف موسسه ضروری باشد.
- قانون رضایت مشتری
در تجارت هر کسی مشغول حفظ رضایت مشتری است و همیشه حق با مشتری است.
مشغولیت ذهنی تاجران موفق ارائه ی خدمات بهتر به مشتری است.
- قانون مشتری
مشتری همیشه به دنبال بهترین و بیشترین است با پایین ترین قیمت ممکن.
یک برنامه ریزی خوب تجاری ایجاب می کند که شما همواره به منافع شخصی مشتری توجه و بر آن تاکید داشته باشید.
- قانون کیفیت
کیفیت آن چیزی است که مشتری می گوید و مشتری است که در مورد ارزش کالا یا خدمات تصمیم می گیرد.
توانایی شما در افزودن ارزش به محصولات و یا خدمات خود تعیین کننده ی موفقیت شما در بازار است.
- قانون کهنگی
هر چیزی که مورد استفاده قرار گیرد کهنه خواهد شد.
محصولات یا خدمات امروز بدلیل تکنولوژی پویا و رقابت از همان ابتدا در فرآیند کهنه شدن قرار می گیرد.
معجزه ی جدید یا محصول جدید شما که قرار است به بازار بیاید چیست؟
- قانون ابتکار
برای شروع راه موفقیت ، داشتن یک ایده ی خوب تنها چیزی است که به آن نیاز دارید.
پیشرفت در تجارت نتیجه ی یافتن راههای سریع تر ، ارزان تر ، بهتر و آسانتر برای انجام یک کار است.
- قانون عوامل ضروری موفقیت
هر کار یا تجارتی بیش از پنج تا هشت عامل ضروری برای موفقیت ندارد . این عوامل، تعیین کننده ی چگونگی عملکرد شما هستند.
کارهایی
را که منجر به موفقیت یا شکست شما می شوند تعیین کنید و سپس با بهره گیری
از این اطلاعات ، برای داشتن عملکرد بهتر در هر زمینه برنامه ریزی کنید.
- قانون بازار
قیمت
واقعی هر کالا بهایی است که مشتری حاضر است برای آن کالا در بازار آزاد و
رقابتی ، که در آن سایر کالاهای مشابه نیز وجود دارد ، بپردازد .
همیشه حق با بازار است .
- قانون تخصصی کردن
برای
موفقیت در تجارت ، باید ابتدا محصول یا خدمات بخصوصی را انتخاب کنید و سپس
تمام توانایی خود را برای انجام کار با بهترین روش به کار گیرید .
یکی از دلایل اصلی شکست در تجارب غیر تخصصی کار کردن است .
- قانون تمایز
در
یک بازار رقابتی ، محصولات یا خدمات برای کسب موفقیت باید در نوع خود
ویژگی منحصر به فردی داشته باشند تا از سایر محصولات و خدمات مشابه متمایز
گردند .
برای رقابت در بازار ، برتری کالای شما باید قابل توجه و قابل
تبلیغ کردن باشد و چیزی باشد که بازار حاضر باشد به خاطر آن پول پرداخت کند
.
- قانون تعیین خریدار
موفقیت در تجارت در گرو تعیین گروه هایی است که در بازار ، خریدار تولیدات یا خدمات شما هستند .
- مشتریان شما دقیقا چه کسانی هستند ؟
- کجا هستند ؟
- علت خرید آنها چیست ؟
- قانون تمرکز بازار
موفقیت
در بازار در گرو تمرکز کامل بر روی مشتریان بخصوصی است که می توانند از
ویژگی های خاص کالا یا خدمتی که ارائه می دهید بیشترین استفاده را ببرند .
تعیین و متمرکز کردن تلاش هایتان روی این گروه خاص و اصلی ، رمز سوددهی است .
- قانون برتری
بازار تنها برای عملکرد برتر ، تولیدات برتر یا خدمات برتر بهای عالی می پردازد .
اولین کار در مدیریت ، تعیین و بهبود بخشیدن به حوزه ای است که می توانید در آن برتر باشید .
- قانون احتمالات
هر رخدادی به میزان معینی احتمال وقوع دارد . برای افزایش احتمال وقوع رخداد مورد نظر خود ، تعداد موارد را افزایش دهید .
هر چقدر کارهای بیشتری را به دفعات بیشتر امتحان کنید ، احتمال موفقیت شما نیز بیشتر می شود .
- قانون وضوح اهداف
هر
چقدر با وضوح بیشتری بدانید که چه می خواهید و حاضرید چه اقداماتی برای
دستیابی به آن انجام دهید احتمال موفق شدن و رسیدن به آنچه می خواهید بیشتر
می شود .
روشن بودن اهداف مورد نظر مانند مغناطیسی عمل می کند که اقبال را به سوی شما می کشد .
- قانون جذب
شما در زندگی ، افراد ، ایده ها و موقعیت هایی را به سوی خود جذب می کنید که با افکار غالب شما هماهنگ هستند .
هنگامی که اهداف شما از مغناطیس اشتیاق شما سر شار شد به چیزی دست پیدا می کنید که مردم به آن شـــانس می گویند .
- قانون توقعات
اگر مدام توقع داشته باشید که اتفاقات خوب برایتان رخ دهد ، میزان شانس خود را در زندگی افزایش می دهید .
هر روزتان را ا این جمله آغاز کنید : " می دانم امروز یک اتفاق عالی برایم می افتد . "
- قانون فرصت
بهترین فرصت ها اغلب در معمولی ترین موقعیت های پیرامون شماست .
بزرگترین فرصت شما ، به احتمال زیاد درست پیش پای شماست ، در کار ، حرفه ، تحصیل ، تجربه یا علایق فعلی شما .
- قانون قابلیت
شانس هنگامی رخ می دهد که آمادگی و موقعیت در یک جا جمع شود .
در
هر زمینه ای ، هر چقدر توانایی های بیشتری داشته باشید و آنها را بیشتر
پرورش دهید شانس رسیدن به موقعیت های مطلوب نیز برای شما بیشتر می شود .
- قانون دانش
در هر زمینه ای ، شخصی که دانش و مهارت گسترده تری داشته باشد شانس موفقیت بیشتری نسبت به دیگران دارد .
دانش و مهارت گسترده ، فرد را آگاه ساخته و از چند و چون اوضاع با خبر می کند و در نتیجه فرصت هایش را افزایش می دهد .
- قانون پیش فرض ها
پیش فرض های نادرست ریشه ی شکست ها هستند . شهامت محک زدن پیش فرض های خود را داشته باشید .
پذیرش
اینکه احتمال دارد پیش فرضتان اشتباه باشد ، راه را برای یافتن پیش فرض
های جدید و دگرگونی های لازم باز می کند ، چیزهایی که در غیر این صورت بدست
نخواهید آورد .
- قانون وقت شناسی
وقت شناسی همه چیز است . اگر آمادگی لازم را در خود ایجاد کنید ، زمان مناسب برای شما فرا خواهد رسید .
"
در دریای پر تلاطم زندگی ، همیشه می توان موجی را یافت که اگر با آن حرکت
کنید شما را به ساحل خوشبختی می رساند ." (ویلیام شکسپیر )
- قانون انرژی
هر چقدر انرژی و اشتیاق بیشتری داشته باشید ، احتمال اینکه موقعیت مناسب را تشخیص دهید و از آن استفاده کنید بیشتر می شود .
بهترین ایده ها و افکار خلاق بعد از مدتی استراحت و آرامش بدست می آید .
- قانون روابط
هر چه افراد بیشتری را بشناسید که دید مثبتی نسبت به شما دارند موقعیت های بهتری به دست خواهید آورد .
افرادی که شما را دوست دارند به شما ایده های جدیدی می دهند و راه موفقیت را برای شما باز می کنند .
- قانون درک دیگران
وقتی از دید فرد دیگری به موقعیتی نگاه کنید ، اغلب اوقات به ایده و راه حل هایی دست پیدا می کنید که قبلا به آنها پی نبرده بودید .
مرتب از خودتان بپرسید که مردم به چه نیاز دارند و چه می خواهند و شما چطور می توانید نیازها و خواسته های آنها را برآورده کنید .
- قانون رشد
اگر در حال رشد فکری نیستید پس دارید در جا می زنید . اگر روز به روز بهتر نمی شوید پس دارید بدتر می شوید .
یادگیری دائمی و رشد مداوم فکری را جزئی از برنامه ی روزانه ی زندگی خود قرار دهید .
- قانون تکرار
تمرین و تکرار بهای بدست آوردن مهارت است . چیزی را که مدام و مرتب تکرار می کنید به صورت یک عادت جدید ذهنی و عملی در می آید .
رشد فکری و احساس رضایت و خشنودی نتیجه ی کنار گذاشتن عادت های گذشته و جایگزین کردن تمرین ها و عادت های جدید است .
- قانون پشتکار
یک زندگی خوب و درخشان مجموعه ای از هزاران تلاش و ایثاری است که هیچ کس از آن باخبر نیست .
"
مردان بزرگ از ارتفاعاتی که فتح کرده اند حفاظت می کنند ، جاهایی که یک
شبه به آن نرسیده اند . اما هنگام شب در حالی که همراهانشان خفته اند باز
هم به تلاش خود برای پیشروی ادامه می دهند ." ( هنری وادزورث لانگفلو )
- قانون خودشکوفایی
شما می توانید هر چه را که برای رسیدن به اهداف تعیین شده ی خود به آن نیاز دارید بیاموزید .
آنهایی که می آموزند توانا هستند .
- قانون استعدادها
در
درونتان مجموعه ای از استعدادها و توانایی ها نهفته است که اگر درست
شناسایی و به کار گرفته شوند شما را قادر می سازند تا به هر هدفی که در نظر
دارید برسید .
از چه قسمت هایی از کارتان بیشتر لذت می برید و آنها را
خیلی خوب انجام می دهید ؟ این سوال بهترین راهنما برای یافتن استعدادهای
واقعی شماست .
- قانون کمال
موفقیت و خوشبختی هنگامی بدست می آید که کاری که از نجام آن لذت می برید ، بی عیب و نقص انجام می دهید .
"
تعیین کننده ی کیفیت زندگی شما این است که تا چه حد به کمال در زندگی
اهمیت می دهید و برای رسیدن به آن تا چه اندازه خود را مسئول و متعهد می
دانید ." ( وینس لمباردی - مربی فوتبال )
- قانون موقعیت
مشکلات
مانع کار نیستند بلکه معلم ما هستند . در درون هر مشکلی بذر سود یا موقعیتی
نهفته است ، برابر یا بیشتر از سود حاصل از انجام کار مورد نظر .
در راه موفقیت مشکلات را تبدیل به پله های صعود کنید .
- قانون شهامت
وجود شهامتی سنجیده و حساب شده برای دستیابی به موفقیت ضروری است . ترس بزرگترین مانع رسیدن به هدف است .
رویارویی با ترس های خود را جزئی از عادت هایتان کنید و در هر شرایطی این کار را انجام دهید .
- قانون سخت کوشی
موفقیت
ها و دستیابی به اهداف با سخت کوشی بدست می آید .هنگامی که شک دارید موفق
می شوید یا نه ، سخت تر تلاش کنید و اگر به نتیجه نرسیدید باز هم بیشتر
تلاش کنید .
هنگامی که مشغول کار هستید ، تمام مدت کار کنید و وقت تلف نکنید .
- قانون بخشندگی
هر
چه بیشتر ، بدون انتظار پاداش ، به دیگران خدمت کنید ، خیر و نیکی بیشتری
به شما می رسد ، آن هم از جاهایی که اصلا انتظار ندارید .
شما تنها در صورتی حقیقتا خوشبخت خواهید بود که احساس کنید به دلیل خدمت به دیگران انسان با ارزشی هستید .
- قانون پذیرش
اینکه
چطور با خودتان حرف می زنید ، حداقل 95% از فکر و احساس شما را مشخص می
کند . ذهن ناخودآگاه گفته های درونی شما را به عنوان دستور می پذیرد .
همواره با خودتان گفتگوهای مثبت ، سودمند و موثر داشته باشید ، حتی هنگامی که احساس خوبی ندارید .
- قانون خوش بینی
نحوه ی تفسیر و توجیه تجربیاتتان ، تفکرات و احساسات شما را شکل می دهد .
اگر
عادت کنید در هر موقعیتی به دنبال یافتن نقاط مثبت باشید موفق خواهید شد
که یک نگرش فکری مثبت را برای خود پایه ریزی کنید و سرانجام هیچ چیز نمی
تواند سد راهتان شود
همچنین استاد حورایی در سخنانی در رابطه با قانون جذب به نکات زیبایی اشاره می کنند :
بر اساس قانون جذب ما چه کسانی را جذب میکنیم و یا چه کسانی جذب ما میشوند؟
هر
فردی در زندگی یک سری دوستان خاصی دارد که تقریبا همه آن دوستان، از
خصوصیاتی نسبتا شبیه به هم برخوردارند و با به عبارتی دیگرمعمولا طیف
دوستان و همنشینان هر شخص، افراد خاصی هستند که خصوصیات اخلاقی نسبتا شبیه
هم دارند.
قانون جذب فقط منحصر به اشیا و خواستههای مادی و معنوی
نیست بلکه در مورد افراد نیز صادق است. یعنی ما تا اندازهای میتوانیم
تعیین کنیم که چه کسی را جذب خواهیم نمود.
طبق یافتههای دانشمندان،
هر کسی دربردارندۀ هالهای از انرژی در اطراف خود است که این هالۀ انرژی
به تفکرات فرد بستگی دارد؛ تفکرات مثبت هالههای انرژی مثبت و تفکرات منفی
هالههای انرژی منفی را تولید میکنند. پس با توجه به اینکه هالههای
انرژی در اطراف هر شخصی وجود دارد، مجاورت با افراد مثبتاندیش یا منفینگر
باعث تاثیر در رفتار ما میشود. برای مثال با خود تصور کنید که چرا یک
کودک در بغل مادر خود احساسی بسیار خوب دارد؟ یقینا به این دلیل است که
مادر با عشق خالص و ناب خود به کودک، انرژی خود را به او منتقل نموده و با
بغل کردن کودک، وی را در فضای انرژی مثبت خود قرار میدهد. همینطور در مورد
هالههای انرژی افراد خوب، مثبت نگر و … . و نیز هالههای انرژی افراد
منفی نیز همینطور است. حتما تابحال همنشینی با افرادی که تفکرات منفی دارند
همنشین شدهاید. قطعا تا چند دقیقه یا ساعت دچار نوعی کاهش انرژی شده و
حالت شادابی خود را از دست دادهاید.
قانون جذب میگوید :
هر انرژی تمایل به جذب انرژی همانند خود را (در شکل کاملتر) دارد.
به
همین دلیل است که قانون جذب به ما میگوید شما بخواهید (به خواستۀ خود فکر
کنید) سپس ما با تصور کردن و تلقین به نفس و در واقع با تابش انرژی به
هستی، آن چیزی که به آن فکر میکردهایم را به شکل پرتراکم خود (یعنی جسم و
تجسم یافته) به دست میآوریم. این اساس قانون جذب است. همچنین یک قانون در
علوم پایه وجود دارد که میگوید :
همیشه شکل کم تراکم هر انرژی تمایل به جذب شکل پرتراکم و انبوه خود دارد.
در
مورد جذب انسانها و اینکه ما چه کسانی را جذب میکنیم، نمیتوان افرادی را
که حضورشان در زندگی ما به دست خودمان نبوده و ناچارا در زندگی ما وارد
شدهاند را به حساب آورد، مانند پدر، مادر، برادر، معلم، همسایه و … . اما
جذب دوستان و همسر مسئلهای است که تا اندازهای میتوان در آن به صورت
اختیاری عمل نمود.
ما همیشه افرادی را جذب میکنیم که مانند ما
اندیشیده و نیز رفتاری مانند خودمان دارند اما نه تنها دقیقا شبیه خودمان،
بلکه بسیار بیشتر و شدیدتر از خودمان در آن رفتار و تفکرات زندگی خود را
سپری میکنند. برای مثال اگر ما روزی ۵ بار غیبت کرده و دروغ میگوییم،
فردی را جذب خواهیم کرد که روزی ۵۰ بار دروغ گفته و غیبت میکند. همچنین
مثلا اگر ما تا اندازۀ ۲۰ نمره امیدوار به رحمت خدا هستیم، فردی را جذب
میکنیم که به اندازۀ ۲۰۰ نمره به رحمت خدا اطمینان و یقین دارد.
پس
در واقع افرادی را که ما ناخودآگاه جذب میکنیم، دقیقا همان بازگشت رفتار
خودمان است که به صورت یک انسان در حضورمان ظاهر شده است. همان طور که
بزرگان و مشاهیر جهان از قدیم گفتهاند، انسانها و دوستان در واقع آینۀ
رفتار ما هستند و دوستان میآیند تا ما خود را بشناسیم و جملاتی از این
قبیل.
از طرفی طبق ضرب المثل “موش داخل کاسۀ آدم وسواسی میرود”،
همیشه حساسیت بیش از حد به یک مسئله یا امری مهم و یا حتی غیرمهم باعث
کشاندن و جذب کردن آن مسئله به سمت خودمان است (به دلیل ترس از به وجود
آمدن مسئله). برای مثال ما از مریضی میترسیم و همیشه اولین کسی که مریضی
خاصی را میگیرد، خودمان هستیم و در مورد جذب انسانها، مثلا ما از افراد
دروغگو خیلی بدمان میآید و همیشه به خود میگوییم “من از آدمهای دروغگو
حالم بهم میخورد” و بالاخره دوستی مییابیم که الهۀ دروغگویی است و یا
همیشه با خود میگوییم “من از انسانهای خسیس بدمان میآید” و در واقع این
بد آمدن ناشی از ترسِ گرفتار شدن در دام آنهاست و نتیجتا یک انسان که اصلا
شلوارش جیب ندارد (!) نصیب ما میشود. پس در قدم اول ما با تفکر منفی و ترس
از گرفتارِ انسانهایی با اخلاق ناپسند شدن، در واقع به آنها فکر کرده و با
قراردادن آن تفکرات در هالۀ انرژی خودمان، آنها را جذب مینماییم.
همچنین
یکی دیگر از عواملی که بعضی افراد بد (یا به اصطلاح مریض روحی) جذب ما
میشوند، سرزنشهای قبلی است که به دیگران کردهایم (طبق قانون کارما).
برای مثال دوست ما همسری دارد که بسیار بداخلاق و خشن است. او را سرزنش
کرده و مثلا به او میگوییم “توباید در انتخاب همسر بیشتر دقت میکردی، این
چه همسری است که انتخاب کردهای” و با این کار بومرنگ خود را به سمتی
پرتاب میکنیم که باعث ناراحتی و دلخوری فرد میشود و باید منتظر بازگشت
بومرنگ خود باشیم (زندگی بازی بومرنگهاست). چه بسا افرادی که در امر انتخاب
دوست و یا همسر بسیار بیشتر از ما دقت کردهاند اما باز هم گرفتار نوع
مشکلدار آن شدهاند (در راستای امتحان الهی).
البته هیچ کس گناهکار
و مسئلهدار به دنیا نیامده است و آن دوستان و اطرافیان ناجور بودهاند که
وی را به راه خطا کشاندهاند، پس طبق گفتۀ لوییزهی، بهتر است فرد گناهکار
را مریض بنامیم و بدانیم که یک مریض نیازمند درمان جسمی و روحی است.
چه کنیم تا آدمهای خوبتر را جذب کنیم؟
خیلی
راحت است؛ خودمان خوب باشیم، همه را دوست داشته باشیم، به بدیهای افراد
فکر نکنیم و اصلا از این نترسیم که نکند فردی با این اخلاق ناپسند نصیب ما
شود و یا نکند دوستی با این مشخصات در زندگی ما قدم بگذارد. (همیشه بدانیم
که ما آنقدر خوب هستیم که افرادی که شاید مریض باشند از همنشینی با ما
درمان شوند. پس اصلا به همنشینی با افراد مریض فکر هم نکنیم) البته ناگفته
نماند که خالق طبیعت به وسیلههای گوناگون گاهی افراد را امتحان میکند که
این از دست ما خارج است.
salam
ghanoon jazb dar soorati javab midahad ke vaghti be chizi ye lahze fekr koni vali bad raha koni
chon ye ghanoon bozork tar vojud dare ke mige age nesbat be har chiz diktatori dahte bashi farar mikonad
pas raha kon